آیا گیتی تا ابد وجود خواهد داشت؟
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۵۹۰۸۱
نظریههای کیهانشناسی اغلب درباره آغاز گیتی، روند تکامل کیهان و حتی مرگ و فرجام آن صحبت میکنند. آیا گیتی تا ابد وجود خواهد داشت؟ - اخبار ویژه نامهها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آلن لایتمن، فیزیکدان آمریکایی، در مقدمه کتاب "گیتی تورمی" آلن گوت مینویسد: «هر فرهنگی کیهانشناسی خود را دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این منظر، کیهانشناسی خواه ناخواه با جهانبینی و فلسفه زندگی که در ذهن هر یک از ماست ارتباط دارد. پاسخ به این پرسش که گیتی چگونه به وجود آمده است، ازلی و ابدی است یا میرا و فانی، در احساس و ادراک ما نسبت به هستی تاثیر میگذارد و افزون بر این، نگاه ما به ماهیت و وجود خودمان را نیز تغییر میدهد.
به گزارش دویچه وله، اگر در نظر بگیریم که در حدود 10 درصد ماده بدن ما در بیگبنگ ایجاد شده (هیدروژن)، 22٪ از ستارگان کمجرم (کربن و نیتروژن)، 67٪ از ستارگان عظیم و رُمبش هسته ابرنواخترها (اکسیژن، کلسیم، فسفر و پتاسیم، گوگرد،پتاسیم، کلر،منیزیم)، 1٪ کوتولههای سفید (کلسیم، گوگرد و آهن)، و حدود 0.1٪ نیز در نتیجه ادغام ستارههای نوترونی تشکیل شده است، احساس و ادراک متفاوتی نسبت به مقوله حیات یا بدن خود خواهیم داشت.
با وجود پیشرفتهای عظیم علمی در قرن اخیر، هنوز شناخت و درک درستی از ماهیت کیهان وجود ندارد و پاسخ بسیاری از پرسشها همچنان در هالهای از ابهام است. آنچه میدانیم این است که ماده معمولی شکلدهنده گیتی تنها 5 درصد از کیهان را تشکیل میدهد. حدود 27 درصد کیهان از ماده تاریک تشکیل شده و 68 درصد باقیمانده نیز از چیزی تشکیل شده که انرژی تاریک نام دارد.
با این حال، هنوز هیچکس به درستی نمیداند که ماده تاریک چیست و یا دقیقا چرا گیتی در حال انبساط است. بر اساس نظریههای کیهانشناسی امروز، عامل انبساط شتابدار عالم، انرژی تاریک است؛ انرژی مرموزی که در حدود 5 میلیارد سال پیش، یعنی زمانی که کیهان تنها 9 میلیارد سال داشته، ظاهر شده است.
ما هنوز این را نمیدانیم که چرا انبساط گیتی در 5 میلیارد سال پیش شتاب گرفته و چرا پیش از آن انبساط گیتی در اثر نیروی گرانش در حال کاهش بوده است.
این ابهام در شناخت ماهیت مرموز و چگونگی رفتار انرژی تاریک سبب شده که پیشبینی فرجام کیهان ناممکن شود. بر اساس برخی از نظریههای کیهانشناسی، در صورتی که انبساط گیتی ادامه پیدا کند، سراسر هستی، از کهکشانها گرفته تا ستارگان و اتمها و ذرات زیراتمی و حتی خود فضازمان، در حدود 22 میلیارد سال آینده در خلال رخدادی به نام مِهگسست (Big Rip)، از هم میگسلد و گیتی دچار فروپاشی میشود.
البته این را نیز باید در نظر گرفت که شاید بشر برای یافتن پاسخ به این پرسشها زمان بیشتری لازم داشته باشد. واقعیت این است که ما تازه از سال 1998 به این سو دریافتهایم که انبساط کیهان خطی نیست، بلکه شتابدار است.
آینده غمانگیز ما
همانگونه که اشاره کردیم، کیهانشناسی امروز هنوز بر سر این که فرجام گیتی چه خواهد شد به نتیجه نهایی نرسیده است. سناریوهای اصلی از جمله مِهگسست و یا حتی مِهرُمب (بیگکرانچ) صرفا سناریوهایی به شمار میروند که هیچ کدام قطعیت ندارند و این که گیتی روند وارونه بیگبنگ (مهبانگ) را طی کند و یا تا مرز فروپاشی انبساط پیدا کند، مشخص نیست.
حتی مدلسازیهایی، از جمله پژوهش پل اشتاینهارد از دانشگاه پرینستون در نیوجرسی، وجود دارد که بر اساس آن، گیتی ممکن است انبساط خود را به مراتب زودتر از اینها کُند و متوقف کند و روند وارونه و انقباضی پیش بگیرد.
این مدلسازی میگوید، نوعی از انرژی تاریک یعنی کوینتسنس میتواند خیلی زود، یعنی در حدود 100 میلیون سال آینده، به پایان سلطه انبساط شتابدار کیهان منجر شود و در پی این تغییر، یک انتقال آرام از فاز انبساط به فاز انقباض رخ دهد.
کوینتسنس در کنار مدلهای فانتوم، انرژی تاریک دینامیکی خلأ و همچنین انرژی تاریک دینامیکی، یکی از مدلهای انرژی تاریک محسوب میشود. با این حال لازم است که باز هم تاکید شود، اینمدلها هیچکدام مدلهای قطعی نیستند و واقعیت این است که هنوز نمیدانیم انرژی تاریک چیست.
لارنس کراوس، فیزیکدان مشهور، در فصل 7 کتاب "گیتی از هیچ" با در نظر گرفتن این که انبساط گیتی ادامه خواهد یافت، سناریوی غمانگیزی را درباره فرجام هستی طرح میکند. او مینویسد که انبساط شتابدار کیهان در نهایت سبب میشود که کل گیتی مشاهدهپذیر از دایره مشاهده خارج شود.
این به معنای آن است که کهکشانهای مشاهدهپذیر کنونی که میتوانیم آنها را رصد کنیم، در آینده با سرعتی بیش از سرعت نور از ما دور خواهند شد و نور آنها دیگر هرگز به ما نخواهد رسید.
این اتفاق اگرچه رخدادی دفعی نیست و فرایندی طولانی است که در آن، نور مرئی، جابهجایی به سرخ (redshift) پیدا میکند و به تدریج تبدیل به فروسرخ، مایکروویو، امواج رادیویی و... میشود. بر این اساس، کهکشانها در حدود 2 تریلیون سال دیگر به نقطهای خواهند رسید که دیگر هیچ چیزی، مطلقا هیچ چیزی، از آنها به ما نخواهد رسید.
بیایید فرض کنیم که در 2 تریلیون سال آینده ستارهای باقی مانده که سیارهای میزبان حیات دارد و حیات هوشمندی در آن شکل گرفته است. در نهایت شگفتی، دانشمندان این تمدن هوشمند فرضی، هیچ گواه و شاهدی مبنی بر اینکه ما در یک گیتی در حال انبساط زندگی میکنیم نخواهند داشت.
به بیان دیگر، دانشمندان فرضی در تمدنی هوشمند در 2 تریلیون سال آینده، دوباره به همان دیدگاهی خواهند رسید که ما اینجا بر روی زمین پیش از سال 1930 میلادی داشتیم و گیتی را ایستا و جاودانه میپنداشتیم.
در چنین آینده دوری، هیچ نشانهای از بیگبنگ به جا نخواهد ماند. اگر تمدن فرضی هوشمندی روی زمین وجود داشته باشد، در اطراف خود فقط کهکشانهای خوشه محلی را مشاهده میکند و هیچ ستارهای، کهکشانی، اختروشی یا حتی ابرهای گازی بزرگی در دیدرس این تمدن نخواهد بود.
به گفته دانشمندان، در حدود یک تریلیون سال دیگر همه کهکشانهای گروه محلی ما احتمالا تبدیل به یک شبهکهکشان عظیم خواهند شد.
تحقیقات، رصدها و مشاهدات تمدن فرضی آینده در آن دوران شبیه به دیدگاه ستارهشناسان در سال 1915 خواهد شد که کل گیتی را متشکل از یک کهکشان میدانستند که در چنبره فضایی وسیع، تهی و ایستا واقع شده است؛ درست شبیه به یکی از پرسشهای اساسی در مناظره مشهور در سال 1920 بین دو کیهانشناس به نامهای شیپلی و کرتیس، که به مناظره بزرگ (Great Debate) مشهور شد. در آن مناظره بحث بر سر اندازه کهکشان راه شیری بود که در آن زمان تصور میشد تمام گیتی را تشکیل میدهد.
واقعیت این است که ما تنها چند صد میلیارد سال زمان داریم که بتوانیم با مشاهده گیتی انبساط آن را نتیجه بگیریم و یا دریابیم که گیتی با مهبانگ آغاز شده است. در زمانی که این متن را میخوانید، فراوانی عناصر سبک یعنی هیدروژن و هلیم و لیتیوم در کیهان، گواه محکمی بر این است که گیتی با بیگبنگ آغاز شده است.
اما یک تریلیون سال دیگر، این رد پا و امضا از بین خواهد رفت. تا آن زمان، ستارهها مدام هیدروژن میسوزانند و هلیوم میسازند. به بیان دیگر در یک تریلیون سال آینده، هلیوم ساختهشده در ستارگان به قدری زیاد خواهد شد که دیگر از فراوانی آن هیچ نتیجه خاصی نمیتوان گرفت و نمیتوان آن را گواهی بر تایید نظریه بیگبنگ دانست.
در آن زمان، تابش زمینه کیهانی (CMB) که یکی از مهمترین شواهد به سود نظریه بیگبنگ محسوب میشود نیز از دسترس خارج میشود و حتی حساسترین دستگاهها نیز نخواهند توانست آن را آشکارسازی کنند.
از این رو، زمانی که گیتی به حدود 50 برابر سن کنونی خود برسد، هیچ اثر و ردپایی از اینکه گیتی چگونه آغاز شده و یا در حال انبساط است وجود نخواهد داشت.
بنابراین، تمدن هوشمند فرضی آن زمان، در گوشهای از گیتی منزوی خواهد شد و در یک جزیره کیهانی عظیم، تنها خواهد افتاد و هیچ نور یا موجی از کهکشانهای دوردست عالم به او نخواهد رسید.
منبع: عصر ایران
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: نجوم نجوم میلیارد سال انبساط گیتی انرژی تاریک تریلیون سال کیهان شناسی کهکشان ها سال آینده خواهد شد شتاب دار آن زمان بیگ بنگ مدل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۵۹۰۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! /جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود/از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش از سرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: ۱- شاید از تیتر یادداشت پیش روی تعجب کنید و از خود بپرسید؛ «برجام» با لایحه «عفاف و حجاب» چه نسبتی دارد؟! در نگاه اول حق با شماست! موضوع برجام فناوری هستهای و مقصود از آن لغو تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی علیه کشورمان بود، ولی موضوع لایحه عفاف و حجاب، مقابله با پدیده پلشت و خانمانسوز کشف حجاب است. اما مروری -هرچند گذرا- بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش میکشد که مبادا همانگونه که برجام به جای لغو تحریمها، تعداد آنها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! مجلس قبلی برجام را بیتوجه به انتقادات جدی و مستند منتقدان، ظرف ۲۰ دقیقه تصویب کرد و شد آنچه نباید میشد! مراحلی که در تصویب لایحه عفاف و حجاب دنبال میشود نیز با آنچه بر سر تاسیسات هستهای کشورمان آوار شد، شباهتهایی دارد و صد البته با دامنهای بسیار گستردهتر و خطرناکتر! تعجب نکنید. بخوانید!
۲- این روزها لایحه موسوم به عفاف و حجاب برای بررسی نهائی در دستور کار شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. پیش از این و در طول نزدیک به یک سالی که از تهیه و تنظیم این لایحه میگذرد، در چند نوبت و متناسب با مراحل مختلفی که لایحه طی میکرد، به ارزیابی و نقد مستند برخی از مفاد آن پرداخته بودیم، ولی متاسفانه علیرغم برخی تغییرات، موارد سؤالبرانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده میشود که میتواند کارآمدی آن را با تردیدهای جدی روبهرو کند. از این روی، اشاره به نکاتی را در این خصوص خالی از فایده نمیدانیم.
۳- اولین پرسش که اساسیترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟!
الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشتهایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست؛ بنابراین فقدان قانون نمیتواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد.
ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت میتوانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند!
ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟!
۴- ممکن است ادعا شود که روبهرو شدن با شرایط خاص! علت احساس نیاز به تهیه این لایحه بوده است! که باید پرسید: کدام شرایط خاص مورد نظرتان است؟! جامعه روال عادی خود را طی میکرد و رخداد و شرایط ویژهای در میان نبود. حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و میفرمایند: «یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بیآن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟!
۵- آیا موارد یاد شده شکبرانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردیدهای جدی روبهرو نمیکند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و سادهاندیشی مسئولان، به نظام و تودههای عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! اگر پاسخ منفی است، بفرمایید چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گستردهتر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحهای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس میرود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه
(بخوانید کلیات ابوالبقا) تبدیل میشود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچههای مجلس معطل میماند؟!
جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان روحانیت خودش پیشقدم شود نوشت: بار دیگر به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است. اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تاثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است. بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تاکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب ما این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند. ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل ما برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید. هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند. تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تایید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود. حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟
از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی نوشت: پرونده مجازبودن خرید و تملک جت شخصی پس از مصاحبه اخیر رئیس سازمان هواپیمایی کشوری مورد توجه رسانهها قرار گرفت و حتی توضیح بعدی سازمان که این قانون مربوط به دو دهه پیش است، نتوانست موضوع را برای مخاطبان هضمکردنی یا تحملپذیر کند. درواقع تملک جت شخصی به خودی خود امر چندان مهمی نیست. درست مثل هر حوزه دیگر در اقتصاد، فرد با درنظرگرفتن شرایط خود تصمیم به خرید کالایی خاص میگیرد. بهعنوان مثال فردی برای تعطیلات آخر هفته خود دو میلیون تومان کنار میگذارد و آن دیگری متناسب با درآمدش صد برابر این مبلغ را هزینه میکند؛ اما اهمیت این پرونده ارتباط نزدیک با شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی امروزمان دارد که در زیر به چند نکته مرتبط با آن اشاره میکنم:
۱ – تورم دورقمی شرایط دشواری را برای گروه عظیمی از شهروندان کشور ایجاد کرده و آنان مجبور هستند برای ایجاد تعادل بین دخلوخرج خود بسیاری از سرفصلهای ضروری هزینه را حذف کنند و حتی از خیر درمان بیماریهایشان نیز بگذرند. سفر هوایی سالهاست از سبد مصرفی این گروه عظیم خط خورده است. گفتنی است که با عنایت به سطح دستمزد مصوب قانون کار برای سال جاری، حقوق ماهانه یک کارگر معادل قیمت بلیت رفت و برگشت هوایی در مسیر تهران به مشهد برای یک خانوار دونفره است؛ ازاینرو روشن است که سفر هوایی جایی در زندگی جاری گروه کثیری
از شهروندان ندارد.
۲ – سیاستگذاری نامعقول اقتصادی در طول دهههای گذشته منتهی به شکلگیری فاصله طبقاتی بسیار عظیم شده و در کنار فقر آزاردهنده گروه کثیری از شهروندان، رفاهی حیرتانگیز و باورنکردنی برای گروهی اندک به ارمغان آورده است. سطح زندگی بهاصطلاح لاکچری آنان به گونهای است که نداشتن جت شخصی را میتوان یک محرومیت جدی برایشان تلقی کرد که طبعا باید برایش چارهای اندیشیده شود.
۳ – بسیاری از ثروتمندان بزرگ کشور تاجران جوان و تازهکاری هستند که نه به اتکای نبوغ کارآفرینی؛ بلکه با کمک روابط خانوادگی و استفاده از نفوذ خانوادگی به ثروتهای کلان دست یافتهاند. مثلا فلان جوان تازهکار با استفاده از فرصتی که تحریم نفت ایران ایجاد کرده و با کمک حامیان بانفوذش و با ادعای تکراری «دورزدن تحریم» یکشبه ره صدساله طی کرده و به ثروتی افسانهای دست مییابد. بهاینترتیب میتوان ادعا کرد بیشتر متقاضیان خرید و استفاده از جت شخصی، این گروه ثروتمندان تازه بهدورانرسیده و برخوردار از رانت خانوادگی خواهند بود.
۴ – در شرایط کمبود منابع مالی دولت، سازمانهای دولتی ناگزیر هستند شیوههای جدیدی را برای کسب درآمد و ترازکردن دریافتیها با پرداختیهایشان بیازمایند. ارائه خدمات به دارندگان جت شخصی راهی بسیار مناسب برای کسب درآمد است؛ آنهم در شرایطی که افزایش قیمت بلیت و فرسودگی ناوگان هوایی به شکلگیری ظرفیت بیکار در اکثر فرودگاههای کشور منتهی شده است.
۵ – سالهاست که در حوزه مدیریت شهری از ضرورت افزایش سهم شبکه حملونقل عمومی در حملونقل شهری سخن گفته میشود که صرفههای بسیاری برای اقتصاد کلان کشور ایجاد میکند و درواقع اولویتدادن به منافع اجتماعی در مقایسه با منافع فردی را مطرح میکند؛ اما اینک برخی الزامات اقتصادی متولیان امر را در مسیری سوق داده که به فکر ارائه خدمات به «ازمابهتران» با هدف کسب درآمد بیشتر باشند.
اما نکته تأملبرانگیز این است که قانون اساسی ما بهعنوان دستاورد زیباترین و باشکوهترین انقلاب تاریخ بشر، شرایطی آرمانی را تصویر میکند که در آن محدودیتهای مادی نمیتواند مانع پرواز با بال استعدادها شود. جامعه موظف است هرگونه امکان پیشرفت را در اختیار تکتک شهروندان در دوردستترین روستاها قرار بدهد تا هرکسی بتواند تا هر ارتفاعی که آرزویش را دارد، پرواز کند، تولید ثروت کند، کسب علم و معرفت کند یا در اندیشه رشد معنوی خود باشد و به عبارتی فقر خانوادگی یا توسعهنیافتگی منطقه نباید مانع پرواز او شود. اینک با گذشت سالها دولتمردان در دفاع از عملکرد خود میتوانند به فهرست بلندبالایی از مشکلات اشاره کنند که مانع تحقق این رؤیای ارزشمند و باشکوه شدهاند؛ همان مشکلاتی که آنان را واداشت تا از انجام تعهد آموزش رایگان یا تأمین مسکن برای همگان شانه خالی کنند؛ اما گویا از دید دولتمردان محترم این ناکامی دردناک دلیل آن نمیشود که فرصت نوعی دیگر از پرواز را از مردم بگیریم: اگر پرواز با بال استعدادها مقدور نشد، به جایش امکان پرواز با جت شخصی را فراهم میکنیم!
آرمان نیکاندیشانی که متن قانون اساسی را نوشتند، این بود که حتی فرزندان فقیرترین و محرومترین خانوادههای کشور از پرواز با بال استعداد بازنمانند؛ اما اینک پرواز با جت شخصی فقط مختص کسانی است که فرزند فلان فرد متنفذ باشند و با استفاده از رانت نام خانوادگی اجازه «دورزدن تحریم» را بیابند؛ کسانی که لابد در گام بعدی متقاضی داشتن «فرودگاه شخصی» هم خواهند بود.